تعجب پانیذ!!!
5 تیر 2 شنبه
دخملم امروز صبح دیر از خواب بیدار شدی آخه دیشب ساعت 3 صبح خوابیدی. بعد از ظهرم با خاله ها رفتیم باغ خاله فریبا آلبالو بچینیم.خاله عفتم برامون قیمه ریزه درست کردن.به تو هم دادم فدات بشم.
عزیز دل من
پانیذ بغل بابایی و عروسکاش
4 ماهگی
پانیذ توی بغل بابایی
4تیر
امروز خیلی دختر خوبی بودی.حسابی با مانی بازی کردی.عصر بردمت بازار پیش بابایی و باباجان.خیلی خوشحال شدن و نشون همکاراشون دادنت.بابا جانم لباسای قشنگ برات خریدن قربونت برم پانیذ مامانی ...